من بلد نیستم اسلام را از دمش بکشم چنان که شما میکنید
دختر خانمی وارد دفترم شد؛ در نخستین نگاه، لباسش نظرم را جلب نکرد اما در چشم او نگرانی و سرگردانی احساس کردم و دلم به حالش سوخت. نشست و سفرهی دلش را باز کرد و از غصههایش گفت به امید این که بتوانم کمکش کنم.
به سخنانش گوش دادم و فهمیدم که این دختر عرب است و در فرانسه درس خوانده است و ظاهرا از اسلام چیزی نمیداند.
شروع کردم حقایق را برایش تشریح کردم و به شبهات و سؤالاتش پاسخ دادم؛ دروغهای مبلغان مسیحی و خاورشنان را محکوم کردم تا جایی که احساس کردم به هدفم رسیدهام.
از من پرسیدند: مگر به گفتهی رسول خدا سرانجام ما مؤمنان به بهشت ختم نمیشود؟ آنجا که فرموده است: «من قال لا إله إلا الله دخل الجنة» هر بگوید لا إله إلا الله وارد بهشت میشود.
به او نگریستم و به فاصلهی بین عمل و آرزویش فکر کردم و دیدم بسیار از یکدیگر دورند. دیدم از اسلام تنها چیزهایی را به خاطر دارد که به تنبلی او کمک میکند. مانند گدایی که از آیات قرآن چیزی جز این آیه نمیداند: «مَن جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا»﴿الأنعام: ١٦٠﴾ هر کس نیکی کند ده برابر آن پاداش میبرد.
عکس کودکی را دیدم که در سن ده سالگی به خاطر حفظ قرآن و تلاوت برتر جایزهی سال قرآن کریم را از آن خود کرده بود.
در چهرهاش خیره شدم دیدم سراسر سادگی و بیآلایشی است؛ با این حال به خاطر حافظهی بالایی که در آن سن و سال داشت او را تحسین کردم. من هم روزی چنین بودم؛ و قرآن کریم را در ده سالگی حفظ کردم و پس از چند ماه وارد دانشگاه الازهر شدم. سپس قرآن را فراموش کردم و دوباره به خاطر آوردم. خدا را شکر.
تجارب من در دعوت
در سال ١٩٤١ میلادی از دانشگاه الازهر فارغ التحصیل شدم و از آن زمان تاکنون در خدمت اسلام بودهام و به کار دعوت و تدریس مشغولم.
به نظر من دعوتگران این زمان با زمانهای گذشته تفاوت دارند؛ در زمان گذشته با دانش محدود و تقوای ظاهری موفق عمل کردهاند.
اما در این زمان که دشمنان اسلام فعالیت خود را دو چندان کردهاند و حقد و کینهی آنان نسبت به اسلام زیاد شده است، موانع پیش روی دعوتگران فراوان است. دشمنان در بسیاری از نقاط جهان از موقعیت برتر فرهنگی خود برای متوقف کردن قطار اسلام بهره بردهاند و ثروت و قدرت خود را برای فتنهانگیزی و به جان هم انداختن گروههایی از مسلمانان در آفریقا و آسیا و اروپا نهایت به کار گرفتهاند.
قرآن کتاب مبارکی است که توانست از ملتی نادان امتی بزرگ تشکیل دهد و نسلی را بر صفحهی تاریخ ماندگار ساخت که اگر انگیختنهای این کتاب وجود نداشت، هرگز نامی در تاریخ نمییافت.
قرآن تنها ملت عرب را از برکات خود بهرهمند نساخت، بلکه جهانیان توانستند بهترین نتایج را از این کتاب والا برچینند، زیرا تعالیم قرآنی، جامعه انسانی را از نو بنیان نمود و تمامی کج اندیشی و خرافهپرستیهای گذشتگان را برچید.
دیدگاهی که جامعهی جهانی با ظهور قرآن بدان رویی آورد، منطقی نو را بخشید، زیرا اسلوب معرفتی را آزاد گذاشت و توانست بر گیتی دست یابد.
وقتی ضعف مادی و ادبی وجود داشته باشد هیچ خیری قابل تصور نیست و از هیچ شری جلوگیری نمیکند؛ انسان بستهی راکد و بیهنر نه از دین سود میبرد و نه دین از آن سود میبرد.
کسی که اوضاعش ویران، توانمندیهایش پایین است و بر روی زمین چون مشتی خاک یا قطعهای سنگ زندگی کرده است چه سودی به حال اسلام دارد؟ اسلام هیچ سودی از این شخص نمیبرد و تنها باعث زیان و رسوایی آن میشود. ظرف آلوده پاکترین مایعات را میآلاید و بیارزش میکند.
همچنین ملتهای ناتوان و تنبل و بیهنر ارزش و جایگاه دین خود را پایین میآورند و عقیدهی خود را به خاک مینشانند.
کپی رایت © 1401 پیام اصلاح . تمام حقوق وب سایت محفوظ است . طراحی و توسعه توسط شرکت برنامه نویسی روپَل